امام جمعه شهر باغستان (حجه الاسلام مسعود سرافراز)

انعکاس فعالیّتهای سنگر ولایت در شهر باغستان

امام جمعه شهر باغستان (حجه الاسلام مسعود سرافراز)

انعکاس فعالیّتهای سنگر ولایت در شهر باغستان

حجه الاسلام والمسلمین مسعود سرافراز

بایگانی

هفته شصت و پنجم 1392/09/15

دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۴۸ ق.ظ

(خطبه اول)

بسم الله الرحمن الرحیم ... عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوی الله ... بندگان خدا شما را و خودم را سفارش میکنم به تقوای الهی ، بهترین کسب و بهترین روزی تقواست ، ایام ایام ولادت باسعادت امام باقر(ع) است و در هفته آتی ولادت باسعادت امام موسی کاظم (ع) هست و این موالید عزیز و کریم را به محضر تمامی مومنین و دوستداران اهل بیت عرض تبریک داریم و در راستای بحث تقوا روایتی را از امام موسی کاظم(ع) به محضر مومنین عرضه میداریم و امیدواریم که ان شاالله مورد استفاده مومنین باشد ، امام موسی کاظم(ع) در وصف تقوا و یقین این روایت را میفرماید : الْإِیمَانُ فَوْقَ الْإِسْلَامِ ، ایمان درجه اش از اسلام یک پله بالاتر است ، اسلام چیست و ایمان چیست؟ اسلام را وقتی ما مطرح میکنیم ، اسلام و مسلمان و مسلم در مقابل کفر و کافر نوشته میشود و گفته میشود ، یعنی ما هر کجا که مسلمان میگوییم در مقابل کافر است ، جمیع مسلمانان در مقابل تمامی کفار است ، اسلام در مقابل کفر ، اما وقتی میگوییم مومن ، دیگر مومن در مقابل کافر معنا نمیشود، مومن در مقابل غیر مومن معنا میشود ، مومن در مقابل منافق معنا میشود، مومن و منافق وجه اشتراکی دارند و وجه اختلافی دارند ، این نکات را توجه بکنیم که به دردمان میخورد ، ما باید کارشناس مومن شناسی باشیم ، ما باید کارشناس دین شناسی باشیم، دنیای امروز از من و شما میخواهد که مومن واقعی کیست؟ خائن و منافق کیست؟ خائن خطراتش به مراتب از کفار بیشتر است  و در بین ما و در جمعیت ما و در نماز و روزه ما و در عبادت ما حضور دارد ، ما باید منافق شناس باشیم ، این انقلابی که الان سی و چهار سال از عمر پر خیر و برکتش میگذرد آسیب هایی که در طول این سی و چهار سال دید اکثرا از همین جماعت منافق بود ، منافقینی که چهره  شان با چهره مومن مشتبه است ، هر دو مسلمان اند و هر دو به اسم اسلام ، اما یکی مومن و یکی غیر مومن ، وجه امتیاز ایمان و اسلام را من خدمت شما عرض بکنم، تا مقداری در تشخیص این قصه دچار مشل نشویم، اسلام تصدیق ظاهری است اما ایمان تصدیق قلبی است ، اسلام همین گفتن دو کلمه شهادت ، شهادتین گفته شد اسلامست فرد ثابت میشود ، اما مومن بودن فرد ثابت نمیشود ، مومن بودن فراتر از این است، اگر یک نفر تمام عبادات را گنار بگذارد ولی شهادتین را قبول داشته باشد ، شما نمیگویید این مسلمان نیست، مسلم هست اما مومن نیست، مسلمان بودن به شهادتین است، پس ما منافقین را از گردونه مسلمین نمیتوانیم اخراج کنیم چون شهادتین را میگویند ، اما در بقیه اعمال با مومنین اختلاف دارند ، بلکه خیلی شباهت بالاتر از این قصه دارند ، در نماز های ما شرکت دارند ، روزه میگیرند، زکات میدهند ، همه تظاهر است ، همه تظاهرات را دارند ، اما همین تظاهر است و واقع ندارد ، اما مومن نه ، تظاهر ندارد و در واقع عمل به این قصه دارد ، ظاهرش یک معناست ، اما  در واقع اعتقاد به نمازش دارد ، اعتقاد به روزه دارد، اعتقاد به عباداتش دارد ، وقتی ما اسلام را از تابلو پاک کردیم بوی کفر و بی دینی ظاهر میشود ، اما با رفع ایمان بوی کفر نمی آید ، نمیتوانیم بگوییم کافر ، وقتی ما اسلامیت را از فردی برداشتیم حتما حکم کفر برایش بار است، اما ایمان اگر از کسی حذف شد ، کفر اینجا حکم نمیشود و نمیگوییم کافر است ، اسلام عملی است ولی ایمان نیتی و قلبی است ، همین که شهادتین را عملا گفتیم و حتی در قلب اعتقاد به این نداریم، این را میگویند اسلام، عملی است ولی ایمان نه ! قلبی است ، باید  قلبا اعتقاد به نماز و روزه داشته باشیم، این نفاوت های ایمان و اسلام است ، آقا امام موسی کاظم میفرماید ، ایمان فوق السلام بدرجه ، ایمان درجه اش بالاتر و قیمتش بیتشر است، میفرماید: والتقوا فوق الیمان، تقوا درجه اش بالاتر از ایمان است، امدیم در گردانه مسلمین بحث کنیم و دیگر  کاری به کفار نداریم، مسلمانان را طبقه به طبقه میکنیم ، مسلمان ، مومن و متقین، تقوا یک درجه از ایمان بالاتر است. حالا تقوا به چیست؟تقوا نگهداری نفس است ، کنترل نفس است، در تفاسیر نگاه بکنید این معانی آمده است ، نگهداری نفس از عذابی که انسان را در آن عذاب مخلد میکند  نفس را کنترل میکنیم که گرفتار اینچنین مصیبتی نشویم، این تقواست، یا نگهداری نفس ار آنچه که در شرع گناه محسوب میشود ، آنچه که در شرع گناه است ما خودمان را از ان حفظ میکنیم، این را میگویند تقوا ، خدای نکرده دزدی ، جنایت، ظلم ، نماز نخواندن ، ترک واجبات ، انجام محرمّات ، اینها همه گناه است ،نگهداری نفس از آنچه واجبات را ترک بکنیم، نگهداری نفس از اینکه مبتلا به گناه بشوبم، مورد دیگر نگهداری دل، نگهداری دل از آنچه که به غیر حق مشغول کند ، گاه گاهی میرود در فکر و خیالات ، حتی در فکر و خیال هم گناه نکند ، این را میگویند تقوا ، فکر گناه نکنید ، این یکی از مراحل تقواست ، تقوا درجه اش از ایمان بالاتر است ، ایمان هم درجاتی دارد ، در روایات 10 درجه دارد ، بعضی از درجاتش تقوا صدق میکند بعضی را یقین صدق میکند ، پس تقوا نگهداری نفس از مهلکات است، انسان از جاهایی که بحث هلاک پیش می آید خودش را حفظ کند ، حتی فکر و خیال بد هم در سرش نیاید، یعنی انسان خودش را از فکر و خیال بد حفظ بکند ، فکر دزدی و خیانت و کلاهبرداری ، فکر! این را میگوند تقوا ، والتقوا فوق ایمان بدرجه و الیقین فوق التقوا بدرجه ، یقین هم مقامش از همه اینها بالاتر است ، مقام یقین از تقوا بالاتر است، حضرت ابراهیم(ع) پیامبر خداست، از خدا درخواست میکند خدایا، میخواهم زنده شدن مرده را ببینم، وحی نازل میشود مگر به ما ایمان نداری؟ حضرت ابراهیم  میفرماید: چرا ؟ میخواهم قلبم مطمئن بشود ، این مرحله یقین است، مرحله یقین سه مرحله است، اینها مال کسانی است که بالاخره مراحل را طی میکنند و بالا میروند ، ماها که پایین هستیم خیلی قدرت این چیزها را نداریم، بعضی ها واقعاً به درجات عالی میرسند، این مقامات انهاست، یقین سه مرحله است، یکی علم الیقین است، خیلی مثال ساده و روان : شما یک کوهی را در جلوی خودتان میبینید ، از پشت کوه یک دودی بلند است، شما علم الیقین دارید که پشت این کوه شخص یا اشخاصی حضور دارند و آتشی را روشن کرده اند، به برکت این دود علم الیقین پیدا میکنید که پشت کوه حتما انسانی است و آتشی هم روشن کرده است و این دود بلند شده است، یعنی انسان حتما به وجود خدا علم  داشته باشد ، اما چقدر عمل میکند بستگی دارد ، یعنی عمل این انسان از مراحل ایمان وتقوا یک مقدار بالاتر است، اما آیا صد در صد است؟ نه ! باز هم صدر در صد نشده است، چه بسا اشتباهی اینجا رخ بدهد ، ولی علم الیقین هست، مرحله بالاتر از علم الیقین حق الیقین است ، حق الیقین این است که دود آتش را نمیبیند و از پشت کوه دود را نظاره نمیکند بلکه خود آتش را مییبیند ، و حکم به آتش بودنش میکند ، بعضی از انسان ها خدا را میبینند و رعایت خداوند را دارند رد همه چیز ، اینها درجاتشان بسیار عالی است ، و خدا را میبینند در حدّ اعلا ، اما باز هم به ان افرادی که بالاتر از این قصه اند آن قدر خدا را شاید درک نکرده اند ، این مراحل برای ما خیلی سخت است ولی این طور نیست که راه بسته باشد ، چه بسا آدم ها بتوانند به این مراحل برسند ، پس یک مرحله علم الیقین است ، یعنی علم دارد و عالم است ، و مطمین به خداست و خدا را قبول دارد ، آقا امیرالمومنین(ع) میفرماید خدای نادیده را من عبادت نمیکنم، آقا امیرالمومنین(ع) منظورش این است که ما خدا را باید در مخلوقات خداوند ببینیم ، خدا که قابل رویت نیست، لذا حق الیقین است، مرحله آخر عین الیقین است، عین الیقین یعنی آتش را لمس کردن ، این را میگویند عین الیقین، پیامبر در منزل بود ، عایشه را پیامبر اسمش را عوض کرده بود و میگفت حمیرا، حمیرا یعنی گل سرخ  ، احترام پیامبر به همسرانش، پیامبر فرمود یا حمیرا کلّمنی، حمیرا با من صحبت بکن، چرا پیغمبر گفت که با من صحبت بکن؟ میگویند پیامبر انقدر غرق ذات الهی است که نمیتواند قرار بگیرد، اگر عایشه با او صحبت نکند حتماً عروج میکند و حتما به ذات حق میپیوندد ، یعنی پیامبر انقدر الهی است ، یعنی خدا را با تمام وجود لمس میکند ، نه اینکه میبیند ، نه ! با تمام وجود خدا را لمس میکند ، این مراحل ایمانی، تقوایی ، دینی و یقینی است که به طور مختصر و پله به پله در این روایت آقا امام موسی کاظم (ع) برای ما بیان میکند و در آخر روایت هم میفرماید، و ما قسّم فی الناس شی ء عقل من الیقین ، یقین چیزی است که بسیار کم در بین مردم تقسیم شده است ، یعنی متقین درصدشان بسیار کم است در سوره واقعه هم نگاه کنید: وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ، أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ،فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ، ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ ، وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ . ما در دفاع هشت ساله مان شاید این افراد را بهتر لمس کردیم، در بین بزرگان دینمان بعضی از این افراد را دیدیم و الان هم بعضی از این افراد را داریم، وقتی که ناوگان آمریکا برای بار اول میخواست از تنگه هرمز بگذرد به حضرت امام گفتند چکار کنیم؟ امام فرمود بزنید ، امام عین الیقین دارد ، میگوید بزنید ولی بقیه عین الیقین ندارند و شاید حق الیقین دارند ، میگویند آقا بزنیم ما با عراق میجنگیم و از این طرف هم با آمریکا جمگ را شروع بکنیم؟امام فرمود الان که نمیزنید ولی بدانید که بعدا پشیمان میشوید، امام میدانست و میدید! سیاست مدارهای آمریکا میگویند ما انروز منتظر بودیم اگر ایران میزد هیچ زمان آمریکا در خلیج فارس حضور پیدا نمیکرد! و آن نزدن باعث شد که بیاید و اینجا بماند و لنگر بیندازد و پایگاه درست بکند و الان گرفتاری هایی که ما داریم ، بعضی ها چیزهایی را میبینند که بقیه مردم نمیبینند. خداوند ما را از متقیان قرار بدهد ان شاالله.

قرائت سوره اخلاص

(خطبه دوم)

بسم الله الرحمن الرحیم ... عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوی الله ... بندگان خدا شما را و  خودم را سفارش میکنم به تقوای الهی ، ابتدا سالروز شهادت حضرت رقیه (س) را  به محضر تمام مومنین و متدینین ، نمازگزاران عرض تسلیت و تعزیت دارم ، ولادت امام باقر(ع) و امام موسی کاظم (ع) را به محضر شما عزیزان عرض تبریک و تهنیت دارم، مناسبت های دیگر این  هفته 16 آذر روز دانشجو است و تشکیل شورای انقلاب فرهنگی را داریم به فرمان حضرت امام در سال 1363 و همچنین شهادت آیت الله دستغیب که یکی از شهدای محراب است، ترور فرمانده مقاومت حزب الله جناب آقای حسان هولو اقیس را داریم که متاسفانه این فرمانده عزیز و رشید و بزرگوار در نیروی حزب الله را استکبار جهانی و صهیونیست جهانی این عزیز را از جامعه اسلامی گرفت و امیدواریم که ان شاالله خون این عزیز باعث برکات و خیرات  برای امت اسلام علی الخصوص شیعیان و متدینین به اهل بیت باشد ان شاالله ، بحث سیاسی که من به نظرم رسید به خاطر چند مناسبت که در این هفته داریم خدمتتان عرض بکنم بحث نظام انقلاب است ، این انقلاب در سال 1332 با تقدیم چند شهید دانشجو که فقط اینها نبودند اینها بالاخره قله ها هستند ، این انقلاب کم کم شروع به رویش کرد ، در سال 1342 استارت انقلاب زده شد ، انقلاب یعنی یک حرکت ناگهانی ، اما نظام ما ریشه در نهضت اسلامی دارد ، چیزی که طولانی بشود به او میگویند نهضت، از سال 1342 تا سال 1357 نهضت اسلامی بود ، که این نهضت مادر انقلاب شد و انقلاب از این نهضت متولد شد ، از سال 1342 تا سال 1357 دلیر مردان و بزرگ مردانی مومن در این صحنه حضور پیدا کردند و زحمات زندان و شکنجه را به جان خریدند ، بعضی از انها به شهادت رسیدند و خونشان در پای این نظام ریخته شد تا در سال 1357 نظامی با این قدرت و عظمت به ثمر رسید ، ما یکی از منناسبت هایی که در این فته داریم دستور حضرت امام برای تشکیل شورای انقلاب بود ، در بدو ایجاد انقلاب این شورا تاسیس شد ، چه کارهایی کرد؟ شورای انقلاب فرهنگی تدوین قانون اساسی را د داشت که انصافاً بی نظیر است، تدوین قوانین بانک ، عزیزان قوانین بانک اشکال ندراد ما مشکل داریم. آقایان بانکی ها مشکل دارند ، قانون اشکال ندارد ولی مجریان کار را خراب میکنند ، اگر قوانین درست اجرا بشود مشکل ندارد ، تاسیس سپاه پاسداران ، ایجاد دولت موقّت ، برگزرای همه پرسی ، اگر آن همه پرسی نبود الان زبان استکبار برای ما دراز بود ، یا کارهایی بود که شورای فرهنگی انقلاب با حضور اکابر و بزرگانی مثل شهید بهشتی ، مقام معظم رهبری ، آیت الله هاشمی رفسنجانی، و بزرگانی که واقعاً در این انقلاب سهم داشتند ، این زحمات کشیده شد ، در سال 1359 دنیای استکبار از انقلاب ناامید شد و جنگ 8 ساله را راه انداخت ، یکی از مناسبت هایی که در این هفته داریم، اعلان سازمان ملل  که عراق را به عنوان آغاز گر جنگ و مقصر در جنگ اعلام کرد ، 8 سال جنگ را به ما تحمیل کردند ، تمام دنیای استکبارمتحد شدند  ، کبیر و صغیرشان ، با  تمام قوا به این نظام حمله کردند ، این مردم با دلیر مردی و رشادت جوانانشان ، همان متقینی که ما در خطبه اول اسم بردیم ، با حضور آن انسان های با تقوا و متقی مواجه شدند ، در طول 8 سال دشمن خواست این ملت را از عزت به ذلت بکشند که نتوانستند ،مجبور شدند بپذیرند که ستمگردند ، بپذیرند که متجاوزند ، بپذیرند که این مردم غیورند ، این مردم توانمندند ، این مردم از زندگی شان و از میهن و دینشان تا پای جان دفاع کردند ، این را پذیرفتند ، با این قرارداد 597 پذیرفتند که این نظام برحق است ، این به برکت همان دلیر مردی ها و جان فشانی ها و به برکت حضور انسان های متقی و با تقوا و باکمترین تجهیزات ، جنگ را دوستان خیلی هاشان یادشان است ، به ما سیم خاردار نمیدادند ، اسلحه و مهمات نداشتیم ، در ابتدای جنگ بنی صدر ملعون حتی سلاح هم نمیگذاشت دست بچه های سپاه و بسیج برسد ، سلاح هم نبود ، با همه این مشکلات ، با همه این خیانت ها و با همه این تهاجماتی که داشتند ، استفاده از سلاح های شیمیای و بحث های دیگر ، اما بعد از 8 سال این نظان با اقتدار سر جایش ماند و دشمن به ذلت کشید و ما این را باید الان بدانیم که ما میتوانیم با همان قدرت و با همان صلابت به راهمان ادامه بدهیم
، تا وقتی که تقوا را رعایت بکنیم و تقوا داشته باشیم ، فقط خدا را ببینیم ، بدترین کار انسان این است که انسان خدا را را در کارهایش نبیند ، بدترین جرم انسان این است، خدا را ندیدن سقوط است، بعضی مواقع پول و مال را میبینیم، بعضی مواقع شخص را میبینیم، بعضی مواقع پست را میبینیم، اینها همه سقوط است ، اگر خدا را در همه مراحل دیدیم این عاقبت به خیری است، لذا ما باید حواسمان باشد و دقت بکنیم این افتخاراتی که گذشتگان ما ، شهدا و بزرگان ما برای من و شما خلق کردند ، ما سر سفره اینها هستیم، باید مواظبت بکنیم خدای نکرده فاصله نگیریم از پاسداری زحمات آنها و حمایت زحمات آنها و پیشرفت در کارهایی که آنها انجام دادند ، آنها را پیش ببریم، خدای نکرده شانه خالی نکنیم. خدا را به عزت اهل بیت قسم میدهیم ما را قدردان زحمات رزمندگان و  علما  و حضرت امام (ره) قرار بدهد.

قرائت سوره کوثر
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی